پرهام و تحلیل آرزوهای من!
به نام خدا این روزها به خاطر حرفها و استدلال های خاص و عجیب پرهام خیلی می خندیم و متعجب می شیم! 1- امیر داشت چندتا عکس به من نشون می داد که یکی رو انتخاب کنم. عکس اسب تک شاخ برای کتابش می خواست. پرهام به من گفت: برای چی بابا به تو عکس اسب تک شاخ نشون می ده مگه تو آرزو داری؟( من قبلا در طی یه قصه ی من درآوردی بهش گفته بودم هرکی اسب تک شاخ ببینه به آرزوش می رسه!)...آرزوت چیه؟ می خوای یه شوهر دیگه داشته باشی؟.....من و باباش: ...بعد از زمانی کوتاه امیر به من گفت: وقتی بچه رو می بری مدرسه همین می شه دیگه!....من: مگه توی مدرسه ما درباره ی آرزوی شوهر حرف می زنیم؟!!! 2- اون دفعه که پرهام رو برده بودم مدرسه یکی از بچه ها از ش پرسید: پره...
نویسنده :
مامان پرهام
18:37